امین هاشمی؛ عبدالله جاسبی؛ علی بنیادی نائینی؛ محمدرضا دلیری
چکیده
مطالعه سیر تحولات در سازمانهای کنونی از غلبه روندهای جدید بر فضای کسبوکارها حکایت دارد که در آن نوآوری عامل اصلی پیشرفت و رقابتپذیری تلقی میشود. در این میان کارکنان بهعنوان آغازگران فرآیند نوآوری، از نقشی مهم در پیشبرد و اجرای سیاستهای نوآورانه در سازمانها برخوردارند. سبکهای شناختی عامل ایجاد تمایز در افراد بوده و ...
بیشتر
مطالعه سیر تحولات در سازمانهای کنونی از غلبه روندهای جدید بر فضای کسبوکارها حکایت دارد که در آن نوآوری عامل اصلی پیشرفت و رقابتپذیری تلقی میشود. در این میان کارکنان بهعنوان آغازگران فرآیند نوآوری، از نقشی مهم در پیشبرد و اجرای سیاستهای نوآورانه در سازمانها برخوردارند. سبکهای شناختی عامل ایجاد تمایز در افراد بوده و نوآوری نیز حاصل دارا بودن بینش حل مسئله است، لذا در این پژوهش در روشی پیمایشی ارتباط میان اجزای سبکشناختی تصمیمگیری (مدل کرتون شامل 3 بعد اصالت، کارایی و سازگاری با قوانین) با رفتار کاری نوآورانه (مفهومی چندبعدی شامل اجزای کشف، تولید، حمایت و پیادهسازی ایده) در مدلی مفهومی و محقق ساخته با در نظر گرفتن متغیرهای سن، جنسیت و سمت سازمانی بهعنوان متغیرهای تعدیلکننده بررسی گردید. دادههای این پژوهش شامل 950 پرسشنامه معتبر بوده که در میان کلیه کارکنان شرکتی دانشبنیان توزیع شد. همچنین در بررسی صحت فرضیات از تحلیل رگرسیونی خطی و ابزار SPSS V27 و Minitab-V20 استفاده گردید. نتایج نشان میدهند ارتباط میان اجزای سبک تصمیمگیری و دو بعد از رفتار نوآورانه (کشف و تولید ایده) برقرار است. همچنین میان ابعاد اصالت با تولید ایده و کارایی با پیادهسازی ایده ارتباط وجود دارد. ویژگیهای سن، جنسیت و سمت سازمانی نیز بر ارتباط میان سبک تصمیمگیری و رفتار نوآورانه تأثیرگذارند. مطابق با مرور ادبیات ارتباط میان سبک تصمیمگیری و رفتارنوآورانه کاری در مطالعات مرتبط با نوآوری سازمانی مطابق با رهیافت این پژوهش نبوده لذا این پژوهش میتواند به غنیسازی مطالعات کمک نماید.
سیروس امیرقدسی؛ علی بنیادی نائینی
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی رابطه متقابل مؤلفههای مدیریت دانش و توانمندسازی روانشناختی کارکنان شرکت نفت مناطق مرکزی ایران با استفاده از روش دیمتل پرداخته است. نوع تحقیق، کاربردی بوده و از بُعد روش، توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را صاحبنظران شرکت نفت مناطق مرکزی ایران تشکیل میدهند و حجم نمونه با استفاده از روش حد اشباع نظری ...
بیشتر
پژوهش حاضر به بررسی رابطه متقابل مؤلفههای مدیریت دانش و توانمندسازی روانشناختی کارکنان شرکت نفت مناطق مرکزی ایران با استفاده از روش دیمتل پرداخته است. نوع تحقیق، کاربردی بوده و از بُعد روش، توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را صاحبنظران شرکت نفت مناطق مرکزی ایران تشکیل میدهند و حجم نمونه با استفاده از روش حد اشباع نظری تعداد 15 نفر در نظر گرفته شده است. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ماتریسی دیمتل بوده است. بهمنظور بررسی پایایی از آزمون مجدد استفاده شده است که ضریب همبستگی بین نتایج حاصل از نوبت اول با نوبت دوم، مقدار 87 / 0 محاسبه گردیده و پایایی پرسشنامه مورد تائید قرار گرفته است. برای شناسایی و نهاییسازی مؤلفهها از نظر خبرگان استفاده شده و علاوه بر آن از آنجا که در روش مقایسات زوجی ارتباطات تمامی عوامل با هم سنجیده میشوند، پرسشنامه از روایی قابل قبولی برخوردار است. بررسی نتایج نشان داد که در تأثیرگذاری با شدت تأثیر بالای 70 درصد، تأثیرگذارترین عامل کاربرد دانش است. از نظر شدت تأثیرگذاری مؤلفههای مدیریت دانش، به ترتیب مؤلفههای کاربرد دانش و ایجاد دانش بودهاند که بیشترین تأثیرگذاری را داشتهاند. همچنین در میان مؤلفههای مدیریت دانش، مؤلفه کاربرد دانش مؤثرترین مؤلفه بوده و بیشترین تعداد تأثیرگذاری را نیز بر مؤلفههای ایجاد، پالایش و انتشار دانش داشته است. دو متغیر توانمندسازی و ثبت دانش بااینکه در رده متغیرهای تأثیرگذار هستند، ولی در دامنه تأثیرگذاری بسیار بالا قرار نداشتهاند. بهعلاوه متغیر توانمندسازی و مؤلفه ثبت دانش بر مؤلفه پالایش دانش به ترتیب با شدت 514 / 2 و 602 / 2 دارای تأثیرگذاری نسبتاً بالایی هستند.